به موازات پیدا شدن سفر ها بهیر اما مستقل از آن، گرایش صوفیانه دیگرى که نوع دوم فوق الذکر است، در لانگدوک پدید آمد. محتملا تنها حدود سى سال طول کشید تا این دو نهضت همسو شدند و گرایشى را تشکیل دادند که به راحتى مى توان آن را قبالاى کلاسیک نامید، هر چند این عنوان کاملا دقیق نیست. مکتب دوم در خلال ربع آخر قرن دوازدهم در لانگدوک شکوفا شد و در سال هاى نخست قرن سیزدهم از پیرنه به اسپانیا سرایت کرد. برجسته ترین سخنگوى این مکتب اسحاق بن ابراهیم معروف به اسحاق نابینا بود. به نظر این صوفى، که در میان آثار باقى مانده از او به خصوص مى توان به تفسیر بسیار مبهمى از «کتاب آفرینش » اشاره کرد، رؤیاى فراگیر عالم به گفته
گرشوم جى. شولم (محقق برجسته قرن بیستم قبالا) از نقطه اى آغاز مى گردد که او بین نظم سلسله مراتبى جهان مخلوق و ریشه هایى که تمام اشیا در جهان سفیراها دارند، ارتباطى کشف مى کند.